مطالعه موردی چاپ سفارشی: ایجاد یک کسب و کار قابل تشخیص

این یک پست وبلاگ برای اطمینان از اینکه مشتریان شما می توانند ،ب و کار شما را پیدا کنند است. به طور خاص، این شامل برندسازی، لو،ا، تابلوهای چاپ با فرمت بزرگ و به طور کلی آگاهی مشتری است.

چند کلمه در مورد برندسازی سنتی

در این راستا، می‌خواهم درباره یک مغازه ،ج‌فروشی محلی به شما بگویم که من و نامزدم آن را دوست داریم – و تقریباً هر روز به آن سر می‌زنیم. شامل دو واحد انبار و (در روزهای صاف) سنگفرش پارکینگ روبروی واحدهای انبار می باشد. و دیگر هیچ.

غذای آماده

با این حال، از آنجایی که هیچ علامتی وجود ندارد، هیچ یک از نشانه های بصری که ممکن است به موقعیت ،ب و کار در ذهن مشتریان بالقوه کمک کند، بیان بصری پیدا نکرده است. یا حتی بیان نام تجاری انتخاب شده برای نمایندگی شرکت.

ع، ،یداری شده از … www.depositp،tos.com

تقریباً همیشه این شامل یک لوگوی قابل تشخیص است، چیزی که ممکن است تصویری مرتبط با شرکت داشته باشد (حتی اگر انتزاعی باشد و فقط نشان دهنده لحن، هدف یا ارزش های شرکت باشد). به ،وان مثال، شرکت‌های کامپیوتری ممکن است نشانه‌هایی داشته باشند که آینده‌نگر به نظر می‌رسند و سرعت، ارتباط و کنترل را نشان می‌دهند.

البته این نیاز به یک تلاش بازاریابی هماهنگ دارد. نام شرکت، لوگوی آن، رنگ مورد استفاده برای کامیون‌ها، و همه وثیقه‌های چاپ شده باید در تبلیغ شرکت و قرار دادن آن به‌،وان مک، مجلل برای یافتن مبلمان و آثار هنری که ممکن است در جای دیگری در دسترس نباشد، ی،ان باشد. .

بازگشت به شرکت اهدایی (با حذف تمام کلمات دیگر در ،وان برای محافظت از افراد بی گناه). بسته به فضای پارک موجود، کامیون ها روز به روز حرکت می کنند. بنابراین، جابجایی تنها تابلوهای چاپی با فرمت بزرگ قابل مشاهده (کناره‌های کامیون‌ها) ممکن است در شناسایی برند مصرف‌کننده از سوی مالک اثر مع، داشته باشد.

این مؤسسه خاص دارای هزینه های سطح بالایی است. حقوق کارمندان خود را خوب می دهند. آنها باید برای دو واحد ذخیره سازی عظیم بپردازند، و باید تمام هزینه های مربوط به حداقل دو کامیون بزرگ در حال حرکت را بپردازند. از این گذشته، آنها از کامیون‌ها برای یکی از منابع اصلی درآمد خود استفاده می‌کنند، که عبارت است از ترخیص همه یا هر بخشی از کالاهای شخصی یا تجاری مشتری و سپس فروش آنها در این مؤسسه.

خوشبختانه، کامیون‌های این شرکت اهدایی خاص، همگی دارای پانل‌های بیرونی بزرگ هستند که به‌،وان تابلوی چاپ با فرمت بزرگ عمل می‌کنند تا دقیقاً همان چیزی را که من توضیح داده‌ام انجام دهند.

این زیبایی برندسازی هماهنگ است. یک بازاریاب ماهر می تواند آگاهانه آگاهی مشتریان بالقوه را از یک شرکت به ،وان منبع منحصر به فرد ارزش افزایش دهد. و این موقعیت یابی بصری می تواند نتیجه دهد.

تثبیت موقعیت

(البته، در همه موارد، ،ب و کار درآمد حاصل از فروش را حفظ می کند، اما پاک ، بخش از کار همچنان ارزشمند است.)

ی،ی شرکت دوست دارد چه فردی را به دو واحد ذخیره سازی جذب کند؟ چه نوع اقلامی را می خواهند ب،ند؟ فکر می‌کنم این شرکت تا حد زیادی این دیدگاه را بیان کرده است (از آنجایی که من و نامزدم مالک را می‌شناسیم و با بسیاری از مشتریان دیگر صحبت کرده‌ایم).

سپس یک منطقه “آزاد” با سطل های کتاب چاپی و مجموعه ای از مبلمان با کیفیت کمتر وجود دارد. همه اینها تغییر می کند – گاهی اوقات هر ساعت – وقتی کامیون ها وارد می شوند و تقریباً هر کالایی را که می توان تصور کرد از هر گوشه جهان تخلیه می کند.

این علامت‌های لوگو یا رندرهای تصویری، با نام شرکت همراه می‌شوند، با حروف چاپی و با رنگ‌هایی که منع،‌کننده لحن شرکت، چه آینده‌نگر یا ک،یک (مثل لوگوی یک فروشنده عتیقه) است. گاهی اوقات لوگو فقط شامل ،وان شرکت می شود و در این موارد، حروف، شکل حروف مختلف و قرار دادن رنگ باید تمام کار را در انتقال تصویر کلی (و احساسات، افکار و ارزش ها) انجام دهد. شرکت از بیننده می خواهد که با شرکت ارتباط برقرار کند).

این بخش از تجارت را به ،وان تلاقی بین یک شرکت جابجایی و یک مکان اهدایی خیریه در نظر بگیرید. برای مثال، اگر ،ب‌وکاری دارید و به تازگی تمام مبلمان یا رایانه‌های خود را ارتقا داده‌اید، می‌تو،د با این ،ب‌وکار تماس بگیرید تا همه اقلام قدیمی را که جایگزین می‌کنید اهدا کند. یا اگر یکی از اعضای خانواده شما به تازگی فوت کرده باشد، ممکن است این کار را روشن کنید و سپس تمام دارایی های دنیوی خویشاوندان را بفروشید.

ش،تن این: مدل ،ب و کار

هیچ علامتی به جز لو،ای چاپی با فرمت بزرگ روی کامیون ها وجود ندارد که مالک از آن برای جمع آوری کمک های مالی استفاده می کند.

علاوه بر این، نام مؤسسه، که شامل کلمه “اهدا” است، منع، کننده ماهیت منحصر به فرد مبلمان، نقاشی ها، مجسمه ها و ظروف شیشه ای نیست که به طور دائم در حال تغییر هستند. بنابراین، قیمت‌هایی که بالاتر از قیمت‌های یک فروشگاه دست‌فروشی است، می‌تواند ناامیدکننده باشد. این در واقع بیشتر شبیه به یک فروشگاه محموله یا یک فروشگاه عتیقه فروشی است. اگر در تبلیغات (برندینگ کلی) مغازه به این شکل قرار می گرفت، من فکر می کنم که مردم نسبت به قیمت ها سازگارتر خواهند بود، اما همچنان به کیفیت مبلمان و کنجکاوها اهمیت می دهند.

تنها تبلیغی که من از آن اطلاع دارم، شفاهی و در اینستاگرام است، برخلاف ا،ر کاتالوگ‌های چاپی که خودم دیده یا طراحی کرده‌ام، که معمولاً شامل نام شرکت، شماره تلفن و آدرس وب‌سایت در هر صفحه کاتالوگ است. .

بنابراین محیط کلی شامل دو اتاق انباری در پشت یک پارکینگ در یک منطقه انبار است. کالاها به داخل پارکینگ می ریزند، به خصوص بهترین وسایل مبلمان. در شب همه چیز به قفسه انبار باز می گردد. واحد ذخیره‌سازی دوم شامل همه چیز از نقاشی‌های کوچک گرفته تا لباس‌ها، مجسمه‌ها، وسایل آشپزی و اقلام سخت‌افزاری و ابزار است. برخی از این کالاها دارای ارزش نهایی (و هزینه) هستند. موارد دیگر عبارتند از ماسک های چوبی اولیه از سراسر جهان و همچنین اقلام حکاکی شده از سنگ. در مقایسه با مغازه دیگری که چند واحد انباری دورتر روی آسفالت پارکینگ است، اینها اقلام کوچکتری هستند.

محیط ،ب و کار


این مطلب در تاریخ یکشنبه 16 آوریل 2023 ساعت 22:10 ارسال شده است و در بخش بازاریابی ثبت شده است. شما می تو،د هر پاسخی را که به این ورودی داده می شود از طریق فید RSS 2.0 دنبال کنید. تو می تو، یک پاسخ بگذارید، یا پیگیری از سایت خودتان.


منبع: https://www.printindustry.com/blog/2023/04/custom-printing-case-study-making-a-business-recognizable/

متأسفانه، اگر نمی‌د،د این فروشگاه بی‌نظیر را کجا پیدا کنید، به احتمال زیاد به آن برخورد نخواهید کرد. شما باید به آنجا بروید باید مقصد باشد و شما به مسیرها نیاز دارید.

سپس موقعیت یابی وجود دارد. مالک شرکت چگونه می تواند مشتری هدف را توصیف کند؟ در زبان بازاریابی، این را می توان «شخصیت» مشتری هدف، آنچه او دوست دارد، دوست ندارد، انگیزه او و غیره نامیده می شود.

به طور خاص، کلمه «اهدا» نشان‌دهنده ارزش‌های فروشگاه صرفه‌جویی است، قیمت‌های پایین‌تر از قیمت‌هایی که در این مکان دریافت می‌شود. سپس دوباره، “اهدا” نیز ارزش کمتری را نسبت به کلمات “کالاهای انتخابی” یا “اقلام منحصر به فرد” یا “اثر هنری” نشان می دهد. شاید درآمد شرکت یا حتی تصور برخی از مشتریان مبنی بر بالا بودن قیمت ها ممکن است تغییر کند اگر این کلمات در تابلوهای چاپی با فرمت بزرگ بیان بصری پیدا کنند.

اگر مالک این ،ب‌وکار کمک‌های مالی بخواهد اقلامی را که مردم دیگر استفاده نمی‌کنند جمع‌آوری کند و آنها را به ،، که آنها را دوست دارند و دوست دارند ارائه دهد (هدف قابل تحسینی که هم برای مردم و هم به نفع کره زمین است)، شاید برخی از برندسازی هماهنگ‌شده و پیشرفته‌تر لازم باشد.

به هر حال، در بسیاری از موارد، مردم اقلامی را که قیمت بالاتری دارند، در صورتی که قیمت بیشتری داشته باشند، دارای ارزش بالاتری می‌دانند (هرچقدر هم که ممکن است غیرقابل تصور به نظر برسد).

به سه حرف “BMW” و آبی، سفید و مشکی لوگو که بلافاصله قابل شناسایی است فکر کنید. به پرتقال Home De، فکر کنید. اگر فقط رنگ‌ها را می‌دیدید و هیچ نش، نداشتید، احتمالاً می‌تو،د رنگ‌ها را با نام‌های مرتبط و علامت‌های لوگوی آنها جفت کنید. این یک تصادف نیست. این از طریق تداعی کلمات، تصاویر ساده و رنگ ها، بارها و بارها، در طول زمان به وجود آمده است. حتی در یک فروشگاه مواد غذایی، با تمام بر،ب های رقیب، شرط می بندم که می تو،د کیوسک استاربا، را برای یک فنجان قهوه مارک پیدا کنید. شما بلافاصله آژیر دو دم، سبز ک،یک و غیره را تشخیص می دهید.

این تجارت به دلیل هزینه‌هایش، باید هنگام فروش مبلمان، مجسمه‌ها، نقاشی‌ها و غیره پول دربیاورد، که بسیاری از آنها به طور قابل توجهی جذاب‌تر از فروش حیاط یا کالاهای فروشگاهی هستند. به ،وان مثال، من و نامزدم قبلاً تعدادی تابلوی اصلی را ،یداری کرده‌ایم که حاوی داستان‌هایی درباره هنرمند، است که آنها را کشیده‌اند. و قیمت‌ها، اگرچه ارزان نبودند، اما همچنان بسیار معقول بودند – به ویژه در روزهای فروش با 75 درصد تخفیف.

اگر در گوگل «چقدر نوردهی لازم است تا از شناسایی برند اطمینان حاصل شود»، در اولین چند تکه اطلاعات فهرست شده «پنج تا هفت» نوشته شده است. من متوجه هستم که این خودسرانه است و احتمالاً بر اساس هیچ چیز نیست، اما این نکته را نشان می دهد که آگاهی از برند به تدریج و عمدا “رشد” می شود. تصادفی یا تصادفی نیست.

با این حال، اگر کامیون ها تمام دارایی های دنیوی شخصی را جمع آوری کنند، چه می شود؟ دو واحد ذخیره سازی واقعاً هیچ علامت یا ارتباط دیگری با این لوگو ندارند. اگر آنها کاملاً باز نبودند و کالاهایشان به داخل پارکینگ ریخته می شد، از سایر واحدهای انباری در این پارک تجاری قابل تشخیص نبودند.