“اگر آنها برنگردند، او می گوید “اوه ل،تی، آب گرفته است”، سپس به بیوه ها می گوید که هنوز به او بدهکار هستند. [their husbands’] چکمه.»
کتاب تاریخ Oswestry برای تجدید چاپ خیریه تلاش می کند
[ad_2]
منبع: https://www.printweek.com/articles/oswestry-history-book-tries-for-charity-reprint
او گفت که خود کتاب شرحی تصویری از آنچه در دوران پیش از انقلاب صنعتی اتفاق میافتد بود، زم، که شخصیتهای بیوجدان متوجه شدند که رودخانه موردا منبع قابل اعتمادی برای نیروگاهها و کارخانهها است.
ایوانز یک تاجر را مثال زد که تصمیم گرفت یک معدن زغال سنگ در این منطقه راه اندازی کند.
تمام درآمد خالص حاصل از فروش صرف امور خیریه میشود – اگرچه در حال حاضر هیچ حامی مالی برای پوشش هزینههای چاپ وجود ندارد، اما این بار کتابها کمی کمتر از سال 2017، زم، که ،بوکارهای محلی شروع به کار ،د، افزایش مییابد.
صنایع دره موردا، نوشته شده توسط نویسنده آردی توماس، بود در سال 2017 توسط Printing Solutions در Chirk در 800 نسخه چاپ شد و 4000 پوند برای Hope House، یک آسایشگاه محلی کودکان جمع آوری کرد.
اما اگر بین سطرها بخو،د، تصوری از وحشت واقعی زندگی در آن دوره به دست میآورید، زم، که آشکارا هیچ مقررات بهداشتی و ایمنی وجود نداشت.»
ایوانز گفت: «همه چیز کمک می کند.» او افزود که اگر او موفق شود 50 تعهد را که در فروشگاه Rowant،rn در Oswestry ساخته شده است، دریافت کند، می تواند یک نسخه دیگر تا 100 نسخه منتشر کند.
ویراستار کتابی که در یک تجدید چاپ خیریه در سال 2017 احیا شده بود، پس از یافتن تقاضای محلی، تلاش میکند دوباره به چاپ برسد.
او پس از آن خود را صاحب گلخانه میداند و شاید 10 یا 15 نفر برای او کار کنند. و صبح آنها را شمارش مع، می کند و امیدواریم در پایان شیفت دوباره آنها را برگرداند.
ناشر، سام ایوانز، سردبیر سابق تبلیغ کننده Oswestry، گفت هفته چاپ اگر 50 نفر برای کتاب سفارش دهند، می تواند به راه حل های چاپ برگردد که قیمت قبلی آن 5 پوند باقی می ماند.
او گفت: «میتو،د آن را مستقیماً به،وان یک گزارش تاریخی دقیق از مواردی مانند دستمزدهایی که در معادن زغالسنگ پرداخت میشد و غیره بخو،د.»
این کتاب که جزئیات صنعتی شدن دره موردا در قرن 18 و 19 را شرح می دهد، در اولین چاپ مجدد خود بسیار محبوب شد و ظرف یک سال به فروش رفت.
او گفت: «این مرد بداخلاق پیش میآید: او به اندازه کافی برای ساختن یک گودال من، ندارد، اما آنقدر پول دارد که به چند نفر پول بدهد تا یک چاله حفر کنند. […]